نقطۂ نوری کہ نام او خودی است
زیر خاک ما شرار زندگی است
از محبت می شود پایندہ تر
زندہ تر سوزندہ تر تابندہ تر
از محبت اشتعال جوہرش
ارتقای ممکنات مضمرش
فطرت او آتش اندوزد ز عشق
عالم افروزی بیاموزد ز عشق
عشق را از تیغ و خنجر باک نیست
اصل عشق از آب و باد و خاک نیست
در جہان ہم صلح و ہم پیکار عشق
آب حیوان تیغ جوہر دار عشق
از نگاہ عشق خارا شق شود
عشق حق آخر سراپا حق شود
عاشقی آموز و محبوبی طلب
چشم نوحی قلب ایوبی طلب
کیمیا پیدا کن از مشت گلی
بوسہ زن بر آستان کاملی
شمع خود را ہمچو رومی بر فروز
روم را در آتش تبریز سوز
Be First to Comment